موقعیت جغرافیایی و مذهبی مشهد اردهال


 





 
بلوک اردهال (داراي چندين روستا) که نام قديمي آن وراردهار(1) بوده، در يک منطقه کوهستاني چهل و دو کيلومتري درغرب کاشان و شرق دليجان قرار گرفته و بر سر راه کاشان - دليجان واقع است که از قديم شامل روستاهاي خاوه، کلجار، کرمه، غياث آباد، و محلات جوشق، ريجان و لاران بوده است. اهالي اين منطقه مردماني زحمتکش داراي شغل قالي بافي، کشاورزي و دامپروري اند، اردهال داراي باغات، اشجار فراوان، يکي از مناطق بسيار زيباي کوهستاني و خوش آب و هوا مي باشد. مشهد اردهال از لحاظ تقسيمات کشوري دستخوش دگرگوني هايي بوده، (در ازمنه قديم تابع اصفهان) از آغاز پيدايش و استقلال شهر قم از اصفهان جدا و به اين شهر پيوست و مدتها تابع قم شمرده مي شد، ارتباط و اتصال اردهال با قم تا حدي بود که توليت مشهد را هم به متولي آستانه کريمه حضرت معصومه (ع) واگذاشته و در دولت آل تيمور براي اين دو بقعه يک نفر متولي مي گماشتند، پس از رسميت مشروطيت و تقسيمات کشوري از نظر تعيين وکيل و انتخاب نماينده، بخش اردهال را تابع کاشان ساختند در قانون اخير تقسيمات کشوري، چون محلات از قم مجزا و شهر مستقل شناخته شد، اردهال، نراق و دليجان را ضميمه آن ساختند.
حضرت آيه الله نجفي براي رفاه اهالي مشهد مقدس توصيه فرمودند به مقامات مربوطه، که کما في السابق منطقه اردهال را تابع کاشان يا قم قرار دهند، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تابع شهرستان دليجان گرديد. مجدداً فقط غياث آباد که بارگاه امامزاده در آن واقع است تابع کاشان شده و اين نقص آشکار تقسيمات کشوري محسوب مي شود و اين امر آثار سوء و مشکلات متعددي براي اهالي اين منطقه به وجود آورده است. اما اين تحولات و تطورات در امور معنوي تأثيري نمي بخشد و اردهال از ديدگاه ائمه دين جزء اراضي ممدوحه ايست که به اقامت در آن جا توصيه گرديده است. هنگام بروز بلايا به عنوان مهد امنيت معرفي و در روايتي آنرا با قم همرديف ساخته (فعليکم بقم و حواليها و الاردهار) شايان ذکر است، اگر با اقدام وزارت راه جمهوري اسلامي، جاده اي از قم به اردهال از طريق روستاي فردو احداث شود، اين دو نقطه از راه ميان بُر به هم نزديک شده، ارتباط معنوي و تردد زائرين محترم از حرم تا حرم افزايش مي يابد. چنانکه امام رضا(ع) ضمن گفتگوئي با ميهماندار خواهرش فاطمه معصومه(ع) به نام موسي بن خزرج تا سه نوبت مي فرمايد «نعم الموضع الاردهار». جالب آن است که حضرت امير (ع) از پناهندگي مردم قم هنگام ناامني به کوه اردهال پيشگوئي مي کند و آنجا را مأمن مردم قم معرفي مي فرمايد و در خطبه ملاحم پس از جنگ جمل از پناه بردن قميان به جبال اردهال خبر مي دهند. امام مهدي صاحب الزمان (عج) هم در فرمان تأسيس مسجد جمکران، تأکيد به وصول درآمد از ملک خويش در روستاي رهق اردهال نموده اند و نصف رهق را بر اين مسجد وقف کردند که هر ساله وجه آن را بياورند و صرف عمارت مسجد کنند که اينگونه روايات از موقع بلند اردهال حکايت مي کند.

توضيح تاريخ قم پيرامون موضوع اردهال و جايگاه علي ابن باقر(ع)
 

از ابي عبدالله (ع) روايت است، که حق جل و علا از جميع شهرها کوفه، قم و تفليس را برگزيده که چون همه شهرها پرفتنه و بلا گردند و آشوب و اضطراب در جهان عام شود، بر شما باد که پناه به قم دهيد با حوالي و نواحي آن که بلا از قم مدفوع شود. در حديث است از احمد بن خزرج بن سعد از برادر خود موسي بن خزرج که او گفت: من شنيدم از ابي الحسن الرضا(ع) که او مرا گفت روزي از روزها موضعي که آن را ورادهار (2 ) گويند، مي داني و مي شناسي؟
گفتم بلي مرا در آن موضع دو ضيعه است، ابوالحسن الرضا گفت: بگذار او را و تمسک نما بدان، سپس فرمود: سه نوبت «نعم الموضع وراردهار»يعني نيک موضعي است وراردهار. در قسمتي از خطبه ملاحم حضرت علي (ع) بعد از واقعه جنگ جمل که از بصره بيرون آمده است، در ذکر حربها و جنگها در آن خطبه ياد کرده است: حسني صاحب طبرستان خروج کند، با کثرتي و غلبه و انبوهي از سوارگان و پيادگان تا نيشابور بيايد و آنجا را فتح کند و اموال آن قسمت نمايد، پس از آنجا بجانب اصفهان توجه نمايد و آيد تا به قم و زود باشد که او را با اهل واقعه عظيم دست دهد که در آن واقعه خلقي بسيار کشته شوند و هلاکت و شکست بر اهل قم بود پس فرزندان و زنان ايشان را به اسيري مي گيرند و منزلهاي ايشان را غارت کنند و سراهاي ايشان خراب کنند، پس اهل قم پناه مي برند به سوي کوهي که آن را «وراردهار »گويند. ديگر از امامزادگان بلافصل امامزاده سلطانعلي بنت امام محمد باقر است که مضجع مقدس او در اردهال قم است از اطراف هميشه به زيارت او مشرف مي شوند، بخصوص زماني که او را وقفه مي گويند و آن سيزده پائيز است که در سابق در روز جمعه آن هفته، از قم، کاشان، اطراف و اکناف آن دو شهر خلق کثيري در آن جا حاضر مي شوند بخصوص قريب هزار نفر از اهالي فين همه مکمل و مسلح، قاليچه را از ميان بقعه مطهر بر مي داشتند و به نهري که قريب به صحن مطهر است مي برند و از آن نهر اين قاليچه را تر کرده مراجعت مي نمودند و بسا که فتنه و فسادي بر سر اين کار برپا مي شد. در ايوان بقعه امامزاده دخمه اي است که در سالهاي پيش که مهدي خان اعتضاد الدوله حکمران قم، ساوه و کاشان بدان بقعه مشرف شده حکايت نموده بود: من و دو سه نفر در آن دخمه رفتيم، اجسادي ديديم تر و تازه که سرهاي آن ها را بريده و مي گويند که آنها از اصحاب آن حضرت بوده اند که در اين حومه به جهاد کشته شده اند و در احاديث اهل بيت (ع) مدح اردهال وارد شده است.

محل دفن و اثبات نسب حضرت سلطانعلي (ع)
 

امامزاده سلطانعلي محمد باقر (ع) واقع در مشهد اردهال از بناهاي دوره مغول که دوران صفويه و قاجاريه نيز در تعميرات، الحاقات، تزيينات و کاشي کاريهاي زيادي در آن به عمل آمده است. بعضي از باستان شناسان معتقدند که اين بقعه متعلق به دوره سلجوقي مي باشد اين بنا به دستور مجدالدين عبيدالله کاشاني ساخته شده است.
روستاي مشهد اردهال در حومه شهرستان کاشان و جزء دهستان اردهال مي باشد که سوابق تاريخي زيادي دارا است. در ازمنه قديم شهر بزرگ خاوه (خوابق) که در 9 کيلومتري غرب مشهد اردهال قرار دارد، يکي از چند شهر بزرگ اين حدود بوده و دوازده برج بلند داشته و به قولي پايتخت کيخسرو پادشاه ايران بوده است و همچنين نقل مي کنند که جنگ ايران و توران دراين منطقه به وقوع پيوسته و افراسياب به اين کوهها گريخته است، در کوههاي اطراف مشهد اردهال آتشکده هاي زرتشتيان وجود داشته که هنوز هم آثار آن بر دامنه کوههاي اطراف وجود دارد. بقعه امامزاده سلطانعلي بن محمد باقر (ع) هم در دامنه کوههايي که اين روستا را احاطه کرده ديده مي شود.
کتاب بحارالانوار (علامه مجلسي) به نقل از کتاب ارشاد و اعلام الوري مي نويسد: اولاد امام محمد باقر (ع) هفت نفرند از جمله آنهاست. ابوعبدالله جعفر بن محمد و عبدالله که مادر اين دو، ام فروه دختر قاسم ابن ابي بکر است و ابراهيم و عبيدالله که در زمان حيات پدر مردند.
مادر آنها ام حکيم که دختر مغيرة ثقفي مي باشد و علي و زينب که مادر آنها ام ولدي است و ام سلمه از ام ولدي است و نيز مؤلف بحارالانوار از مناقب علامه محدث ابن شهر آشوب نقل فرموده: «که اولاد امام باقر(ع) ابوجعفر و عبدالله افطح از ام فروه دختر قاسم و عبيدالله و ابراهيم از ام حکيم و علي و ام سلمه و زينب از ام ولد.»
کتاب روضات الجنات: قبر سيد علي محمد باقر (ع) که واقع است در حوالي کاشان و معروف است به امامزاده مشهد باريکرسف و قبر فرزند او احمد بن علي در محله باغات اصفهان. (3)

کتاب تاريخ کاشان
 

در اين کتاب آمده است. يکي ديگر از مزارات امامزادگاه واجب التعظيم که ازجمله اجله و ارکان بزرگان دين است، زيارتگاه حضرت سلطانعلي بن محمد باقر (ع) مي باشد که در قريه مشهد شهره که از توابع قم و در هفت فرسخي شهر کاشان واقع شده است. چون آن بزرگوار به مشهد رسيد، خبر ورود ايشان باطراف منتشر گشت و احباي ايشان همه روز شرف حضور مبارک مي رسيدند. معاندين که طبقه خلفاي جور بودند مطلع گشته، من جمله زرين کفش، و پا پهن آراني، هر يک با جماعتي هجوم آور شده، آن حضرت را شهيد کردند. وقتي دوستان حضرت رسيدند، جنازه آن مظلوم را ميان خاک و خون مشاهده کرده، جسد مطهرش را در قاليچه پيچيده در لب نهر شاهزاده حسين غسل و کفن نموده، در آن موضع رفيع که الان مرقد آن حضرت است، دفن کردند. دولت سلاطين صفويه گنبد و بارگاهي رفيع بنا کردند و خدمه و متوليان تعيين نمودند و مجاري و املاک زياد وقف براي مصارف و مخارج هر يک داشتند. (4)

آيت الله سيد عزيزالله امامت کاشاني در شخصيت و مدفن حضرت سلطانعلي (ع)
 

مي نويسد: «امامزاده حضرت سلطانعلي بن امام محمد باقر (ع) کنيه آن حضرت ابوالحسن ملقب به طاهر برادر بزرگوار و گرامي حضرت امام جعفر صادق (ع) پدر يکي از زوجات حضرت کاظم (ع) کرامات آن حضرت متواتر، مزار منور اين امامزاده بزرگوار تقريباً در هفت فرسخي کاشان، محلي که ناميده مي شود به مشهد اردهال يا مشهد بارکرز. پدر بزرگوار اين شاهزاده عالي مقام، امام پنجم حضرت ابوجعفر بن علي بن الحسين (ع)، علماء اعلام، و مورخين والا مقام آن حضرت را بعد از برادر بزرگوارش حضرت امام صادق (ع)، بين اولاد حضرت باقر (ع) از اعاظم و اکابر فرزندان آن حضرت و از شخصيتهاي بارز و عظيم الشأن در کتب خود ياد فرموده اند. وي از اصحاب امام جعفر صادق بوده است. (5)

صاحب کتاب ستارگان فروزان
 

مي نويسد: «يکي از ستارگان فروزان آسمان ولايت، امامزاده جليل القدر حضرت سلطانعلي، فرزند بدون واسطه حضرت امام محمد باقر(ع) مي باشد.» که شبهه در وجود و عظمت شأن آن بزرگوار راه ندارد و عده ي بسياري از علماي اماميه مدفن مطهرش را در مشهد اردهال در هفت فرسخي کاشان دانسته و گاهي همين موضع را به نام مشهد بارکرسب خوانده اند. (6)

کتاب تاريخ اجتماعي کاشان
 

مي نويسد: «شهادت سلطانعلي بن محمد باقر (ع) را در مشهد و همچنين قبر او در آنجا بسياري از معاريف شيعه تصريح و تأييد نموده اند.» از آن جمله در کتاب النقض و روضات الجنات، مشهد اردهال را مدفن يکي از چهار امامزاده معلوم النسب مدفون در ايران مي شمارند.
آنچه که گفته شد همگي دلالت بر وجود شأن و عظمت آن امامزاده جليل القدر و مشهد کثير الانوارش بود و هم اکنون نيز پيروان راه آن حضرت همه روزه از گوشه و کنار اين آب و خاک پهناور جهت زيارت مرقد مطهرش به اين محل (مشهد اردهال ) مي شتابند. (7)

محمد جواد نجفي در کتاب ستارگان درخشان
 

نقل از کتاب روضات الجنات مي نگارد. «ازجمله قبور معلومه اولاد امامان (ع) قبر سيد علي بن محمد باقر (ع) است» که واقع است در خارج بلده کاشان مشهور به امامزاده مشهد و قبر پسرش، جناب احمد بن علي الباقر در بلده اصفهان درمحله اي که جاده خدا جوست. (8)

شهيد علي ابن باقر(ع)
 

درچند فرسخي شهر کاشان در منطقه معروف اردهال (مشهد قالي) امامزاده شهيد حضرت علي بن باقر برادر حضرت صادق(ع) به همراه يکصد نفر از ياران شهيدش که به دست مروانيان جنايت پيشه به شهادت رسيده اند، در سرداب ايوان حرم مدفون مي باشند. آورده اند که ظل السطان حاکم اصفهان و کاشان به آنجا آمد راه سرداب به دستور او باز شد و او به تنهايي وارد سرداب شد.
نگارنده از حضرت آية الله العظمي مرعشي شنيدم که مي فرمود: «سال 1340 وارد آن سرداب شده و تابوت ها را ديده و مشاهده کرده است. »(9)

کتاب النقض
 

در اين کتاب نقل شده است: عمارت مشهد علي بن محمد الباقر(ع) در بارکرز است که مجد الدين فرموده است در آن حدود با زينت و عدت، آلت، رونق، نور و برکات و اوقاف بسيار و آن را همه سلاطين، ملوک، امراء و وزراء خريدار و معتقدند، و اينکه همه را دلالت است بر صفا، ايمان، نزهت و طاعت مؤمنان کاشان.
در کتاب گرانسنگ «النقض»که به سال 560 هجري از تأليف آن پرداخته، در بيان سيره مستمره شيعيان در زمينه زيارت مشاهد مشرفه مي نويسد: اهل ري به زيارت سيد عبدالعظيم روند... اهل قم به زيارت فاطمه بنت موسي بن جعفر (ع)... واهل کاشان به زيارت علي بن محمد الباقر (ع) که مدفون است به «بارکرسب» با چندان حجت و برهان که آنجا ظاهر شده است. (10)

اسناد علما و نويسندگان اثباتي بر شهادتگاه
 

علي ابن باقر (ع) در مشهد اردهال
 

حضرت علي ابن امام محمد باقر معروف به سلطانعلي، که درمورد ايشان اسناد و روايات زيادي نقل شده است و بيش از تمام امامزاده های مدفون در ايران متکي به اسناد معتبر مي باشد، يکي از ستارگان آسمان ولايت است، کنيه اين بزرگوار ابوالحسن ملقب به طاهر، برادر حضرت امام جعفر صادق، پدر يکي از زوجات حضرت کاظم(ع) به نام فاطمه، اولاد ديگرش احمد مدفون است در باغات اصفهان، مرقد منور اين بزرگوار تقريباً در هفت فرسنگي کاشان، مشهد اردهال يا مشهد بارکرس با بقعه و بارگاه بسيار عالي و قديمي است.
آنچه علما و نويسندگان اسلامي در طول تاريخ درباره اين حضرت نوشته اند، آن هم اثباتي است بر اينکه مشهد اردهال شهادتگاه بهترين فرزندان اسلام و امام هست، که در زير اشاره اي به اين اسناد مي گردد.
1- شيخ النبيل عبدالجليل قزويني در کتاب منافقات مي نويسد: که مشهد امامزاده علي بن امام محمد باقر در موضعي که او را (اردهار) مي گويند.
2- درکتاب نسب قريشي ص 63 تأليف علامه ابوعبدالله.
3- ابن الصوفي از مشايخ در کتاب المجدي ص 48.
4- درکتاب عمدة الطالب الکبري، تأليف سيد جمال الدين احمد الداودي الحسيني، از علماي سال 900 سخن از علي به ميان آمده است. (11)

مهرگان در مشهد اردهال
 

گنبد همچون نگين مرصعي، اطرافش گلدسته هاي فراوان به سبک قم و اصفهان، دهي است بزرگ از حوالي غربي کاشان به پنجاه کيلومتري سر راه کاشان به دليجان در کوهپايه اردهال محصور گرديده، محصولات خوراکي و پوشاکي مايحتاج روزمره و ابزار زندگي، ساخت محل يا ولايات مجاور آن، خريد و فروش مي شود.
امام حسين در کربلا، جسد امام را در بوريا پارچه اي بي غسل و کفن دفن کردند، اما اينجا امامزاده اي را با چه تشريفاتي بر روي يک قالي کاشي تا کنار جوئي براي غسل برده اند، درمشهد اردهال همه ساله در هفده مهرماه با ظاهر و رنگ مذهبي، جشن مهرگان را زنده نگهداشته اند. (12)
کتاب کميته ملي پيکار با بيسوادي تصريح مي کند:
يکي از فدائيان راه حق و حقيقت امامزاده سلطانعلي فرزند امام محمد باقر (ع) است. اسم مادر امامزاده ام ولد مي باشد، کنيه او ابوالحسن و لقبش طاهر است. يکي از فرزندان شاهزاده سلطانعلي احمد نام دارد. قبر او در اصفهان نزديک مسجد شاه مي باشد، از اين جهت به امامزاده احمد معروف است.
بعضي از فرزندان آل علي در کشور ما به شهادت رسيده اند که يکي از آنها شاهزاده سلطانعلي در مشهد قالي مي باشد. (13)
روزنامه کيهان مي نويسد: «آرامگاه حضرت سلطانعلي بن محمد باقر (ع) بناي مشهور مشهد اردهال است که در قرن ششم و در زمان فرمانروايي سلسله سلجوقيان به دستور مجد الدين عبيدالله ساخته شده است.»
از آنجا که آرامگاه آن حضرت مورد توجه بوده، کم کم اين منطقه آباد شده و مردم به سوي اين منطقه آمده و در آن سکني گزيده اند.
اين بنا يکبار در زمان صفويه مرمت شده، مجموعه بناهاي اين بقعه يکي از غني ترين مجموعه هاي تاريخي و معماري کشورما محسوب مي شود و دراين مکان همه ساله يکي از بزرگترين مراسم مذهبي کشورمان برگزار مي شود. زمان برگزاري اين مراسم ماه مهر هر سال نزديکترين جمعه به روز يازدهم مهرماه، روز شهادت ناجوانمردانه حضرت سلطانعلي بن محمد باقر (ع) است. (14)

نگاهي بر پيشينه و آداب برگزاري مراسم ملي - مذهبي
 

امامزاده سلطانعلي از جمله اولاد حضرت امام محمد باقر (ع) هستند که هفت تن بودند. در کتاب بحارالانوار آمده که مدفن ايشان در حوالي کاشان واقع و معروف است به امامزاده مشهد باريکرسف و قبر فرزند او احمد بن علي در محله باغات اصفهان است. امامزاده حضرت سلطانعلي بن محمد باقر (ع) واقع در مشهد اردهال است.
اين امامزاده همه ساله پذيراي يکي از رسوم سنتي، مذهبي و اسلامي است، که صدها سال به ياد شهادت حضرت سلطانعلي (ع) با شور و غوغاي خاص همراه با عزاداري در مشهد اردهال برگزار مي شود. همه ساله در نزديکترين جمعه به روز هفده مهرماه هزاران نفر از دوستداران اهل بيت را به سوي خود مي کشاند. (15)

ثواب زيارت آن حضرت
 

از حضرت امام جعفر صادق (ع)مرويست: که ثواب زيارت برادرم حضرت سلطانعلي مثل زيارت جدم حسين (ع) است، هر که را قدرت طواف اجداد عالي مقام من نباشد، گو برود در بارکرس و برادرم سلطانعلي را طواف کند. ثواب طواف او مثل ايشان است.
و نيز از آن حضرت نقل است: که هر کس ليالي جمعه و شب هاي متبرکه اوقات خود را در آن مزار کثيرالانوار برادرم صرف نمايد و به عبادت و تلاوت کلام ملک علام اقدام نمايد، بي گمان در روز قيامت با ما محشور خواهد شد. و نيز فرمود: حائر مزار برادرم مثل حائر جدم امام حسين (ع) است، هر که در حائر آن حضرت دفن نمايند از عذاب الهي ايمن گردد. والله اعلم بالصواب. (15)

منبع ديگر
 

تذکره خطي ديگري در همين راستا که نگارنده بدان دست يافته و مطالعه نموده، متن آن مشابه تذکره آقاي ملاعبدالرسول مدني است، که دال بر تأييد تذکره مشاراليه مي باشد.
نويسنده آن مير علي اکبر روضه خوان است که چنين متذکر مي شود: «تاريخ نسخه اصل که حقير اين نسخه را از روي آن نوشته ام در سنه 1128 هجري نبوي (ص). تتمه الکتاب بعون الملک الوهاب حسب الخواهش جناب مستطاب عمدة التجار سعادت و رضوان آرامگاه آقا ميرزا بابا رحمة الله عليه سمت اتمام پذيرفت في يدالاقل ميرعلي اکبر روضه خوان، يوم جمعه 26 شهر محرم سنه 1305»

قتلگاه يادآور صحنه عاشوراي حسيني
 

قتلگاه حضرت سلطانعلي بن امام محمد باقر (ع) امتداد همان رشته کوهي است که در دامنه آن مرقد مطهر قرار دارد و تقريباً ميان بقعه مقدسه و روستاي خاوه واقع است. داخل دره ايست که مسير عبور به روستاي ازناوه مي باشد. در آن شکاف دربند وقتي تشنگي به شاهزاده غلبه مي کند تا براي وضو ساختن هم نياز به آب بود، امامزاده قدري بالا رفته سنگي را از جاي برداشت با کرامت او آب ظاهر شد و همگي وضو ساخته نماز را به جماعت اداء کردند.
مکان مقدس قتلگاه ميدان رشادت، شجاعت فداکاري در عين حال شهادتگاه و سجده گاه آن حضرت و رزمندگان اسلام بود. واقعه کربلا در اينجا تکرار شد. نور ديده رسول خدا در نهايت غربت، مظلومي و بي کس وقتي شربت شهادت نوشيد، خورشيد تيره گشت و وحشيان صحرا از چرا باز ماندند.
اسب بي صاحب سرويال و کاکل خود را به خون صاحب خود بيالود، مانند باران اشک مي ريخت و با اضطراب شديد در فراز و نشيب شيهه مي کشيد.
از شيخ ابوسعيد نقل است: از روزي که حضرت را در آن دربند شهيد کردند، تا 50 سال بعد، چون 27 جمادي الاخر مي رسيد، آواز نوحه و گريه از بن هر سنگي در آن دربند به گوش مي رسيد و پس از مدتي ديگر کسي آن صدا نشنيد.

مراسم قاليشويان
 

يکي از رسوم مذهبي، سنتي و تاريخي در ايران اسلامي، که قرن هاست نزديکترين جمعه به روز هفده ماه هر سال در سالروز شهادت امامزاده عاليمقام حضرت علي بن باقر (ع)، به پاس فداکاري، رشادت و شهادت مظلومانه او آئين ويژه اي، با شور و هيجان خصوصاً به وسيله ي اهالي فين و کاشان، همراه با عزاداري و نوحه سرائي برگزار مي شود.
درشب جمعه قاليشويان عزاداري به وسيله هيأت ابوالفضل کاشان در آستانه برپاست، از جمعه قبل از قاليشويان که به جمعه جار معروف است، سيل جمعيت روانه مشهد مي شوند.
صبح روز موعود هزاران نفر اهالي فيني چوبدست در محل چشمه آبي که در کنار شاهزاده سلطان حسين قرار دارد جمع مي شوند و با شعار يا حسين يا حسين، چوبها را بالا و پائين مي آورند و به حالت دويدن به طرف مرقد مطهر حضرت سلطانعلي حرکت مي کنند. در صحن صفا با حضور چندين تن از علما، شخصيت هاي مذهبي و مسئولين بلند پايه مملکتي، مراسم با تلاوت آياتي چند از قرآن مجيد شروع و پس از سخنراني يکي از شخصيتها، در ادامه مردم به نوحه خواني، سينه زني و عزاداري مي پردازند. سپس بزرگ فيني هاي چوبدست، يکي از قالي هاي داخل حرم را که نشانه عزاداري است، جهت شستن از مدير آستانه (17) تحويل مي گيرد، بعد قالي را لوله کرده و بر دوش مي کشند و با حمايت چوبهاي سفيد که با خطوط قرمز منقوش شده، آن را از صحن خارج مي کنند. چوب در اينجا سمبل سلاح در روز واقعه شهادت استفاده مي شود. هيأت صفري ها(18) با علم، کتل و طوقي باستاني با زبانه بلند را در جلو حمل مي نمايد، با هيأت خاوه اي ها که هم ميزبان حضرت و هم پاي رکاب آن بزرگوار شهيداني را تقديم اسلام کرده اند به نوحه سرائي پرداخته، مأمورين نظامي و انتظامي هم در مسير جميعت قرار مي گيرند. فيني ها حسين حسين گويان قالي را به طرف چشمه آب در هشتصد متري امامزاده مجاور بقعه شاهزاده سلطان حسين مي برند. اما غير از فيني ها احدي حق دست زدن به قالي را ندارد.
قديم هنگام رفتن و برگشتن به سمت چشمه يک نفر اسب سوار سجاده امامزاده را روي دست حمل مي کرد. اين سمت ارثي بود که از پدرانش به او رسيده بود. نزديک چشمه عده اي خود را با شتاب بيشتري به چشمه مي رسانند و چشمه را جهت شستن قالي آماده مي کنند، سپس قالي قاليشويان را به آب انداخته، چوبهاي خود را که نشانه اي از مسلح بودن ياران حضرت بوده به آب زده، مقداري از آب روي قالي مي پاشند، بعد در حالي که قالي خيس را لوله کرده سردست گرفته اند، اجتماع عظيم قاليشويان به ياد جد شهيدش با شعار حسين گويان به طرف مرقد مطهر حضرت سلطانعلي (ع) بر مي گردند و مردم هم با شعارهاي گوناگون چوب به دستان فيني را همراهي مي کنند. در ايوان و رواق صحن سردار(در ورودي حرم) به خدام تحويل مي دهند، هنگام تحويل قالي با يک پارچه شور و هيجان بر سر و روي مي زنند، زيرا دلشان رضا نمي دهد که قالي را تحويل دهند.
اين تظاهرات يادبودي از روز شهادت و مراسم کفن و دفن امامزاده عظيم الشأن مي باشد. اهالي فين انجام اين مراسم را مايه افتخار، امتياز مذهبي، شرافت تاريخي و حق انحصاري خود مي دانند.
در اين ايام بازار متحرک به وجود مي آيد، کسبه و اصناف براي کسب و تجارت با عرضه و ارائه کالاي خود بساطهاي رنگين خوراکي و پوشاکي و غيره را پهن کرده داد و ستد انجام مي گيرد. گروهي توريست جهت سياحت و مشاهده ي چگونگي برگزاري مراسم، خبرنگاران براي ثبت و ضبط وقايع و تهيه گزارش حضور پيدا مي کنند. پس از اتمام مراسم، جميعت به تدريج به سوي موطن خود باز مي گردند، تا اينکه درجمعه بعدي که به جمعه نشلجي ها معروف است، مجدداً بر ميزان جميعت افزوده مي شود.
در اين روز اهالي روستاي نشلج (19)، شبيه خواني، تعزيه خواني عزاداري خاص را برگزار مي کنند و کسبه و اصناف هم فعاليت شديدي دارند. اين مراسم همه ساله هفت روز پس از مراسم قاليشويان در مشهد اردهال برگزار مي شود.
سير تحول بناها در بارگاه علي بن باقر(ع)
بقعه متبرکه بدون ايوان و خيلي ساده بوده، شالوده اصلي ساختمان آن به سبک عصر سلاجقه بنيان گرديده و در دولت آل تيمور به هر علت صفه صفا و نقار خانه ها، مناره ها، صحن صفا و جلو خان بر آن الحاق گرديده، در عصر صفويه و قاجاريه هم تزئينات آجري و نفيس آن به زينت هاي کاشي و نقاشي تبديل يافته، ولي چون در اين گونه موارد چندان رعايت حفظ آثار باستاني به عمل نيامده، بدين جهت بر بناهاي سابق که اکثراً با آثار هنري و تاريخي نوع خود توأم بوده، آسيب هاي فراواني وارد گشته است. اکنون يک نمونه آن بالاي درگاه ورودي حرم در صفه صفا به چشم مي خورد، که بر اثر فرو ريختن گوشه اي از مقرنسهاي آئينه کاري سر درحرم، کتيبه کاشي، معرق سرتاسري بسيار زيبائي با نام شاه طهماسب صفوي از زير گچ کار بيرون آمده و نمودار گشته است.
دوران قاجار ساختمان صحن و ايوان سردار، ساختن گلدسته هاي جنبي و ايجاد صحن قمي ها صورت گرفته است. مثلاً در زمان فتحعلي شاه به دستور مهد عليا عفت مدار مريم قاجار مادر فتحعلي شاه خرابيهاي بارگاه امامزاده، مرمت گشته، با اين که کتيبه اي که حاکي از اين اثر باشد در اين بقعه ديده نمي شود، ولي از قصيده اي که ملک الشعراء صبا درستايش از اين بانو و تعمير و تزئيني وي از مشهد سلطانعلي سروده است، اين امر مستفاد مي گردد که چند بيتي از قصيده مزبور درصفحه 461 ديوان وي گزيده، ذيلاً درج مي گردد.

تشريح پوشش داخلي بقعه
 

در وسط بقعه مرقدي است به ارتفاع 1/25، عرض 1/5 و طول 2/50 متر که جدار آن آراسته به کاشيهاي خشتي لاجوردي رنگي از آثار سلطان منصور آل مظفر مورخ سال 794 است، که چند پارچه آنها فرو ريخته شکسته شده بود. و در سال 1268 ناصرالدين شاه به عمران آن فرمان داد.
بنابراين در پشت اين کاشيها، کاشيهاي قديمي مي باشند و سطح بقعه مانند صفه صفا با سنگهاي مرمر سفيدي مفروش گرديده است.

درهاي منبت کاري ورودي به حرم مطهر
 

درهاي ورود و خروج در چهار جهت اصلي حرم وجود دارد که همگي از چوب ساخته شده، بر روي هر کدام کتيبه و تاريخي وجود دارد. فقط در غربي حرم ارزش تاريخي چنداني ندارد.
درب چراغخانه شمالي: داراي دو لنگه در منبت با کتيبه هاي افقي و عمودي به خط ثلثي ممتاز و برجسته داراي شاهکارهاي هنري و از آثار سال 794، (همزمان با کاشيکاري مرقد از ناحيه سلطان منصور) باني آن سيد محمد رضوي متولي مشهد بوده، که متأسفانه در اثر سقوط شمع قسمتي از آن سوخته، تعميرات و حفاظت آن ضروري است.
درب ايوان سردار شرقي: سابقاً در مدخل مدرسه بوده است، داراي دو لنگه سراپا منبت داراي کتيبه هائي به خط برجسته ثلث عمودي و افقي و اهدائي سيد علاء الدين حسيني قمي متولي مشهد به سال 833 و روي دماغه، 833 هـ، هر چه خواهي بطلب از علي محمد باقر (عمل استاد عبدالعزيز قمي ثلث و ثلثين وثمائة (833)).
درب صفه صفا جنوبي: سراپا منبت به گل و بوته و قاب با چکش کوبنده، مزين به کنده کاري و کتيبه اي به خط نستعليق وجود دارد، که عبارات ذيل روي هر صفحه آنها حکاکي شده است.
(وقف سلطانعلي بن محمد باقر(ع) نمود اين در را، اکبر قديم خان کاشي، خلاف کننده به لعنت خدا گرفتار شود. آقا علي ريخته گر ابن آقا صدر).
و روي آن بيت و عبارات ذيل منبت شده است:
شد تمام اين در به دور عدل سلطان جهان
شاه طهماسب حسيني نايب صاحب زمان
و روي آن نوشته: غلام شاه دور ميشي بن نور بيک بن علي بيک تکلو في سنه 950 و روي دماغه همين در به خط نسخ نوشته:
ساخت اين در زمهر شاه در تاريخ ظن
بنده سلطانعلي باقر مولانا حسن

مساجد و رواقهاي مجاور بقعه
 

اخيراً در جانب شمالي رواق حسينيه زيبائي ساخته شده، در جانب غربي و شمال غربي رواق درمسجد تاريخي وجود داشته يکي آجري و ديگري سنگي.
مسجد بالاسر: درجانب غربي رواق مسجدي است با محرابي زيبا داراي هشت چشمه پوش و از سمت صحن قمي ها درب ورودي دارد، بدنه و سقف گنبدي شکل آن سفيد کاري شده است. اين مسجد داراي نورگيرهاي ساده و مشبکي در اطراف و سقف خود دارد.
در يکي از اين رواقها که به مسجد بالاسر راه دارد، ضريح چوبي کوچکي وجود داشت که در داخل آن قبر منسوبان حضرت سلطانعلي (ع) وجود دارد، که دور آن ضريح نوشته بود: وقف سرکار فيض آثار شاهزادگان عبدالله و شاهزاده اسماعيل نمود، اين ضريح مقدس را آميرزا محمد ولد مرحوم محمد جوشقاني... مابقي ناخوانا. در اين رواقها بزرگان زيادي دفن شده اند.
اخيراً ضريح جديد جايگزين ضريح چوبي نموده اند. در شرق رواقها در ورود و خروج با راهرو به صحن سردار وجود دارد، تا کسانيکه مي خواهند به مسجد وارد شوند (مسجدي که درغرب مقبره است) بدون گذشتن از داخل حرم، از راهرو عبور نموده داخل مسجد شده يا از آن خارج شوند.

مسجد سنگي:
 

يکي از آثار تاريخي، مسجد سنگي است که در جانب غربي مسجد بالاسر (مير علينقي) و شمال صحن قميها وجود داشته، که به مرور زمان خراب شده، ستونهاي مسجد از سنگ تراشيده و به طرز زيبائي حجاري شده بود. مخروبه هاي اين مسجد تا چندين سال پيش وجود داشته، که هم اکنون جهت نوسازي مسطح گرديده است.
اين مسجد را مرحوم حاج سيد محسن مشهدي مؤسس خاندان محسني و اردهالي بنا کرده و به نام وي معروف بوده. او طبق وقفنامه قسمتي از درآمد مزرعه موقوفه چاشتداري واقع در مشهد اردهال را به صرف تعمير اين مسجد اختصاص داده است. اخيراً جاي مسجد حاج سيد محسن، مسجد بزرگي به اصول مهندسي و سبک معماري جديد با ستونهاي متعدد در حال احداث است.

اهميت و ويژگي گنبد و گلدسته ها
 

برفراز بقعه قبه ايست کلاه خودي به سبک قرن ششم از آثار مجدالدين کاشي به بلندي شش متر و بالاي آن کتيبه ديگري است، از کاشيهاي خشتي زمينه لاجوردي از آثار شاه سلطان حسين صفوي به سال 1133 و قسمت قوسي شکل آن مربوط به عصر صفوي است، در جانب شرقي گنبد و دو گلدسته بلند به ارتفاع 12 متر تا سطح بام و 24 متر تا سطح زمين که داراي راه پله داخلي بوده، اين گلدسته ها و چند گلدسته توپر با تالار شرقي از آثار ماشاءالله خان سردار کاشي پسر نايب حسين معروف کاشي بوده است. اخيراً گلدسته ها تجديد بنا شده.
سردار کاشي در سال 1298 خورشيدي در دولت وثوق الدوله با اخذ تأمين به تهران رفت، چندي زندان بود و سرانجام به دار آويخته گشت. پدر او نايب حسين هم درکوهستانها متواري بود، تا هدف تير يکي از همراهان خود قرار گرفت، اندوخته اي که داشت بين همراهان وي تقسيم گشت.
در طرفين ايوان سر درب ورودي صحن صفا از سمت پاپک دو گلدسته يا مناره آجري از آثار باستاني باقيست که قسمت بالاي آنها فرو ريخته است و در ميان آنها نقاره خانه ساخته شده است، با پوشش هرمي بر فراز پايه هاي چوبي، آراسته به سرستونهاي مقرنس چوبي که از آثار قرن نهم است.

صفه صفا (ايوان جنوبي)
 

درجنوب روضه ايوان مجللي است که به نام صفه صفا خوانده مي شود، در عصر صفويه مرکز صوفيان بوده و اينک مدفن سادات و علماء مي باشد. سطح ايوان از کف صحن صفا حدود سه متر ارتفاع دارد، که با بالا رفتن از پله هاي سنگي سراسري به صفه مزبور وارد مي شوند. بناي اين ايوان با دو ايوان مدخل صحن از قرن نهم مي باشد. لب ايوان قسمتي پخ و مورب است و روي آن طره اي پيچ از کاشي فيروزه نام باستاني به کار رفته است و قسمت پائيني آن به صورت گلدان است. سقف و تمام بدنه هاي قوسي شکل ايوان آراسته به مقرنس روي آنها نقاشي و رنگ آميزي شده و بالاي صفه صفا چهار غرفه وجود دارد، که مربوط به عصر صفويه مي باشد.
در مدخل بقعه ايوانچه ايست که سابقاً چون نشيمنگاه قاريان قرآن بود به نام دارالحفاظ خوانده مي شد. اين ايوانچه از بناي همزمان با بنيان گنبد مي باشد. پوشش بالاي آن مقرنسي است و از آثار قاجاريه سال 1286 قمري و تزئينات و تعميرات ناصرالدين شاهي است. بر فراز درگاه روي آنها به خط ثلثي سفيد و طلائي ممتاز چنين نوشته شده است: السطان بن السطان ابوالمظفر طهماسب الصفوي الحسيني خادم البقعه الشريفه. در داخل حوضچه هاي مقرنس عبارات ذيل نوشته شده است: (هو الله تعالي شانه هو الباقي عمل استاد آقاجان ابن استاد رضا نراقي 1286 به سعي جناب خير الحاج اسماعيل متولي به اتمام رسيده به تاريخ شهر بيعه الثاني 1286) از عبارات فوق چنين به دست مي آيد که حاج سيد اسماعيل متولي (20) بقعه، در عصر ناصرالدين شاه و به سال 1286 به عمران و تزئين ايوان پرداخته است، که تزئين مرقد هم در همين سال انجام يافته است.
در دو جانب دارالحفاظ روي جزرهاي طرفين کتيبه هايست که از بالا تا پائين به خط نستعليق برجسته گچبري به رنگ طلائي که در هر دو طرف ابيات به قلم محمد المقيم الموسوي في شهر ربيع الاول به سال 1117 نوشته شده است. اين ماده تاريخ هنگامي با سال 1117 برابر مي شود که چنين خوانده شود (شد متولي جناب امير) و اگر جناب مير خوانده شود با سال 1116 مطابق مي گردد.

ماجراي سردابه و کيفيت اجساد
 

در زير صفه صفا سمت راست پله ها، سردابه ايست به وسعت صفه و عمق 3/5 با راه پله اي که در قسمت جلو صفه ساخته شده، روي آن تخته سنگي به طول سه متر افتاده که قابل تشخيص است.
نقل کرده اند: در سال 1313 اعتضاد الدوله داماد ناصرالدين شاه حکمران قم به مشهد آمده، دستور مي دهد تا روي سردابه را
مي شکافند، شخصاً خود داخل سردابه شده، حدود يکصد تابوت روي هم چيده شده، مشاهده مي کند که هر يک در لباس زندگي بودند، ايشان را از ياران سلطانعلي (ع) مي شمارد.
سال 1341 شمسي حضرت آيه الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي (ره) به قصد تأمين موتور برق به مشهد تشريف آورده، نيمه شبي گوشه اي از سطح ايوان صفه صفا را شکافته، دريچه اي به سردابه باز مي کنند، پس از تهويه مصنوعي هواي داخل سردابه بدواً يکي از جوانان محلي پيشقدم شده به وسيله چراغ زنبوري با کمک ديگران داخل سردابه مي شود، پس از کسب اطمينان از عدم وجود خطر، معظم له وارد محوطه سردابه مي شوند.
به طوري که ايشان نقل فرموده: درسمت شرقي سردابه متجاوز از يکصد تابوت به اندازه هاي مختلف و رنگهاي متفاوت در سه رديف روي يکديگر گذاشته شده است که قسمتي از تخته هاي سرچند تابوت شکسته است و درون هر تابوت جسدي در لباس زندگي، صورت باز و موهاي ژوليده نمودار است که با مختصر اثر چيزي که آنها اصابت کند مانند پودر بر روي هم فرو مي ريزد و متلاشي مي شود. در عقب سردابه زير دارالحفاظ لوحه اي از سنگ نصب و روي آن نام سيد رکن الدين مسعود و تاريخ 954 حجاري شده است.
حضرت آيه الله نجفي چنين تصور مي فرمايد که اجساد مزبور از ياران سلطانعلي (ع) بوده اند، اما ميرزا عباس فيض در کتاب گنجينه آثار قم جلد دوم صفحه 76 مي نويسد: چنين به نظر مي رسد که اين اجساد از کشتگان سال 1213 درجنگ ميان سربازان فتحعلي شاه با نيروهاي حسينقلي خان قاجار حاکم کاشان بود، چون خبرتاجگزاري برادر خود فتحعلي شاه را شنيد، دم از نافرماني زد و سرانجام فتحعلي شاه لشگري براي سرکوبي وي اعزام داشت که با نيروهاي چريک حسينقلي خان در نزديکي راوند سه روز به جنگ پرداختند، عاقبت بيش از صد تن از طرفين و بيشتر از ياران حسينقلي خان به قتل رسيدند حسينقلي خان ناچار فرار کرده در شاهزاده اسماعيل در بادقان متحصن گشت.
پس از خاتمه جنگ به فرمان پادشاه نجاران راوند، تابوتهائي ساختند و اجساد کشتگان طرفين را درون آنها قرار داده، به مشهد انتقال دادند و در اين سردابه دفن کردند که متجاوز از دويست سال از اين واقعه مي گذرد. سه جانب حرم، به جز ضلع شمالي که يک باب حسينيه جديد بنا شده، در هر طرف صحني وسيع وجود دارد.

صحن صفا
 

صحن صفا که جلو صفه صفا و در جانب جنوبي روضه واقع است، به وسعت 25×30 متر از آثار آل تيمور، چه که در عصر صفويه و قاجاريه از آن مرمت شده است و در دو ضلع شرقي و غربي آن حجره هايي وجود داشته، که اخيراً بيشتر آن ها را خراب کرده اند. در ضلع غربي آب انبار ديده مي شود، که جهت شرب زائران ساخته شده، بناي اصلي آن در زمان سلجوقيان است، در دورانهاي بعد تعميرات شده و آب آن وسيله چشمه نزديک امامزاده تأمين مي شده. درضلع شمالي آن، صفه صفا با دو سالن در طرفين آن قرار دارد.
در ضلع جنوبي آن ايواني در مدخل صحن با دو تالار پذيرايي که درهاي سالنها به جلو خان گشوده مي شوند که آسايشگاه پادشاهان در مدت اقامتشان در مشهد بوده است. در ضلع جنوب غربي صحن تالار بزرگي که شاه نشين بوده، فعلاً کتابخانه آستانه شده است، که داراي کتب متعدد علمي و مذهبي مي باشد.

ايوان مدخل صحن صفا
 

درمدخل صحن صفا از جلوخان يعني راه پله (پاپک) ايواني است، از آثار قرن نهم با هيجده پله سراسري مرتفع است و با کف صحن هم سطح مي باشد. بر فراز ايوان نقارخانه اي قرار دارد.
لبه ايوان به صورت مورب با پخ ساخته شده که روي آن در قسمت پائين در طرفين به دو نيم گلدان برجسته به منزله ي ته ستوني نمودار و بالاي آنها از دو طرف يک طره پيچ فيروزه فام به کار رفته که بر حسن آن افزوده است.
در جلوخان و محوطه جنوبي صحن صفا، پائين پله ها ميدان است، که دو طرف آن ايوانهايي براي اقامت زوار ساخته شده است، که در وسط آن حوض قرار گرفته و سمت غرب آن حمام قديمي وجود دارد، ورودي شرقي ميدان، غرفه ها، حجرات و ايوانچه هايي وجود دارد که داخل آنها سفيدکاري شده است. ورودي غربي ميدان به طرف روستاي غياث آباد راه پيدا مي کند که در ورودي حمام قديمي در اين قسمت قرار دارد.
درجنوب محوطه جنوبي صحن صفا سر در ورودي صحن صفا قرار دارد که مشغول ساختمان آن هستند، اين سر در از کف زمين تا پشت بام بيست و شش متر ارتفاع و از سطح پشت بام دو گلدسته در طرفين به طور قرينه هر کدام با ارتفاع شش متر مي باشد، برفراز سر در ورودي يک سالن قرار گرفته با دو سرويس قرينه در طرفين، در سمت راست پله ها واقع است. در زير سر در ورودي دو راهرو قرينه در طرفين راهرو اصلي واقع است که به دوازده پله مربوط مي شود. در رديف پله ها از دو طرف دکانهاي جديدي ساخته شده و جلو پله ها يک آب نما وجود دارد. سالن فوقاني هم مخصوص ديدگاه و تماشاي شخصيتها در روز جمعه قالي از برگزاري صحنه مراسم قاليشويان مي باشد.

کتيبه سنگ بالاي درب ورودي صحن مطهر
 

از سمت پله پاپک در اين ايوان يک لوح سنگي قديمي و يک زوج درب باستاني به چشم مي خورد. لوحه مزبور از هفت سنگ تشکيل شده و بر فراز درگاه ورودي صحن نصب گرديده که به خط برجسته ثلثي روي آن عبارت زير حجاري شده است:
چون در زمان سلطنت خاقان سعيد شاهرخ ميرزا دستور نبود که از سادات، مجاوران، متوليان و دکانداران مشهد مقدس، امامزاده طاهر سلطان علي بن محمد باقر(ع) مواشي و مراعي طلبند، حضرت شاهزاده عالميان ابوالعزيز ميرزا يوسف خلدالله ملکه بنابر رفع بدع حکم فرمود: که من بعد هيچ آفريده اي از ايشان سره و مره، مراعي، مواشي طلبند (بايستي نوشته شده باشد نطلبند) ايشان معاف مسلم باشند و خلاف کننده به لعنت خدا و رسول و ملائکه گرفتار شود. فمن تبعه تبديله و عليه لعنه الله و الملائکه و الناس اجمعين کتبه ثلث و تسعين و ثمائمائه 893 محمد المحلاتي - عمل مبارکشاه. اما درب مدخل صحن صفا، قسمتي از لبه لنگه طرف چپ وصله دار است، چنين گويند که سپاه مغول مي خواسته اند نفايس مشهد را تاراج کنند، چون درب مزبور بسته بوده، با تبر زرين چنان بر آن کوفته اند که اين قسمت را شکسته اند.

ويژگي سنگاب
 

در مقابل درب ورودي صحن از طريق پاپک سنگابي نهاده شده است که از شاهکارهايي فني حجاري است و در لطايف هنر تراش ممتاز مي باشد. اين سنگاب به قطر يک متر و ارتفاع 1/25 متر، کاملاً صيقلي تراشيده است که بايد از آن مراقبت شود، دور لبه آن کتيبه ايست به خط برجسته ثلثي که روي آن عبارات زير حجاري شده است: وقف حضرت امام حسين (ع) نمود، اين سنگاب را، آقا محمد طاهر سنگ تراش اصفهاني، غلام خاصه شريفه 1133.

صحن قمي ها
 

درجانب غربي روضه، جلو مسجد و رواق واقع است. شمال آن مسجد سنگي وجود داشته در جنوب آب انبار و خانه خادم آستانه قرار دارد. محوطه ايست 30×30 شکل مربع داراي جلوخان، غرفه ها و طاقچه هاي قرينه و غرب آن يک ايوان وجود دارد. حوض مربع شکلي در وسط آن ديده مي شود. داراي دو درب ورودي است، يکي در شرق که به وسيله هشتي با صحن صفا ارتباط داشته و ديگري در جنوب که به روستاي غياث آباد راه دارد. چون در مراسم قالي شويان محل کسب پيشه وران قمي بوده، بنام صحن قمي ها شهرت يافته است.

ايوان و صحن سردار
 

در جانب شرقي بقعه تالاري است که از آثار سردار کاشي (ماشاء الله خان) سال 1296 شمسي است و گلدسته ها بر فراز آن ساخته شده است.
در اين ايوان صفه اي از آثار مولانا محسن فيض کاشاني بوده، که با مدرسه بسيار زيبا مزين به کاشي کاري همزمان ساخته شده و سردار کاشي آن را براي نوسازي خراب کرده به صورت کنوني ساخته است. در هر طرف اين تالار حجره تحتاني با غرفه فوقاني و تالارچه اي در جلو آن به داخل ايوان بنيان شده است که آراسته به نقاشيهاي رنگين با تصاوير از علي مرتضي و حسنين و خواص صحابه آن حضرت، چون سلمان، مقداد، ابوذر و بلال است.
جلو ايوان سردار محوطه ايست به وسعت 30×38 متر که ضلع جنوبي و شمالي آن داراي چند اتاق و در ضلع شمالي آن دو عمارت در دو طبقه هر يک داراي چهار اتاق تيرآهن پوشش قرار گرفته بوده است، که اهالي فين ساخته بودند. اخيراً ساختمانها را خراب کرده و براي ترميم و عمران آن برنامه اي به سبک جديد در دست اقدام است. قرار است در صحن تغييرات بنيادين داده شود.
قابل ذکر است که اين محوطه قرنها مدرسه علميه طلبه نشين بوده و تربيت يافتگان علامه فيض کاشاني دستورات ديني را به قراء اطراف منتقل مي کردند.
مقبره سهراب سپهري (23) اهل کاشان در اين صحن وجود دارد.

اهميت نفايس آستانه مقدسه
 

در سال 1314 شمسي آقاي علي اصغرخان حکمت وزير معارف و اوقاف براي تأسيس موزه به قم آمده، آقاي سپهبدي را مأمور کرد در مشهد اردهال به کاوش پرداخته و اشياء قابل توجه به چنگ آورد. وي به جستجوي برخاسته و تيغه ناهمرنگي داخل حرم توجه وي را به خود جلب کرد. به خرابي تيغه دستور داد، اکثر اشياء عتيقه اي که به موزه هاي ايران باستان و قم انتقال يافت از همين جا به دست آمده. بايد به متولي امين وقت احسنت گفت، که هنگام فرار افغانها از قم به جانب کاشان به محض شنيدن خبر دستبرد آنان به آستانه قم، هر چيز ارزنده اي را به طور محرمانه درون محفظه نهاده جلو آن را تيغه کشيد.

مجدالملک بنيانگذار بقعه در مشهد اردهال
 

از وزيران بزرگ دولت سلاجقه ابوالقاسم مجدالدين عبيدالله کاشي، وزير کريم، هنرمند، کارآگاه و نيکوکار سلطان برکيارق فرزند ارشد و والي عهد سلطان ملکشاه سلجوقي بوده است. مجدالملک از منشيان ديوان ملکشاه بود که تدريجاً مورد اعتماد وي گرديده، رئيس ديوانخانه ي او شد. در موقع عزل خواجه نظام الملک که تغييرات مهمي در مشاغل ارکان درباري دادند، عمده کارها بدست مجدالملک از وزراي نامي ملکشاه بود.
برکيارق مجدالملک را وزير خود گردانيد. مجدالملک وزيري عدالت پيشه، عاقل و عالم بود که آثار برجسته وي در مکه معظمه، مدينه طيبه، امامين کاظمين، بغداد و ايران فراوان است، در بقعه عبدالعظيم حسني ري. مشهد سلطانعلي در اردهال و مشاهد بسياري از سادات علوي و اشراف فاطمي وجود دارد.
احسانهاي وي درباره ي سادات، در مشاهد متبرکه و عطاياي وي نسبت به فقراء زياد بوده، بنيان مشهد براي نخستين بار در قرن ششم پديدار گشت و باني آن ابوالقاسم مجدالدين عبيدالله کاشي وزير بود. هر چند کتيبه اي در اين بقعه از آثار اوليه که آجري هم بوده است باقي نمانده، ولي تا اين حد مکشوف است که بنيانگذار آن مجدالملک وزير بزرگوار در ثلث اول قرن ششم بوده است. اميران جسور شبانه به خرگاه هجوم برده، مجدالملک را گرفته خنجر آگين ساختند و سپس از پادشاه پوزش طلبيدند و برکيارق شبانه دستور نقل جنازه آن وزير را به قم صادر فرمود: جسد مجدالملک را با تجليل وارد قم ساخته در گنبدي که به نام سعد سعيد مشهور است به امانت سپردند.
در صفحه 127 تا 125 از ديوان سيد ابوالرضا فضل الله الحسيني الراوندي قصيده اي در مدح مجدالدين که از بزرگان عصر خود بوده، مي نويسد: روز جمعه ششم جمادي الاخر سال 535 وفات يافته، جنازه او را به مشهد بارکرس حمل کردند و فرداي آن روز سيد جليل ابوالرضا راوندي بر او نماز خواند و جماعت بسياري در نماز او حاضر شدند، به طوري که از روزهاي تاريخي شد. دائماً اين بقعه و بارگاه مورد توجه بزرگان و سلاطين بوده، بر تعميرات آن مي افزودند.
نويسنده علامه شيخ عبدالجليل الرازي قزويني هم در کتاب جامع خود به نام النقض که در سال 556 تأليف گرديده، ضمن تمجيد از حسن دينداري مردم کاشان به زينت اسلام و نور شريعت و ايجاد مساجد و مدارس بزرگ مجديه شريفه و عزيزيه آن شهر، از بناي اين مشهد امامزاده علي بن باقر (ع) ببارکرسف از ناحيه مجدالدين ياد کرده است. آن را داراي زيب و زينت، عدت و آلت و برکت اوقاف بسيار و خدام خوانده است.
عالم معتمد علامه ضياء الدين سيد ابوالرضا فضل الله الحسيني القاساني، از علماي قرن ششم متوفي به سال 588 که مقبره او نزديک مسجد جامع کاشان مي باشد. در قسمتي از قصايد ديوان خود، در وصف هجوم ملک سلجوقي ابن محمد بن ملکشاه به باکرسف و همچنين در ستايش احداث ساختمان بقعه و بارگاه به دست مجدالدين قصيده مستقلي سروده است. در بناي مشهد از خانه ها، مسجدها، مدرسه ها، قنوات، کاروانسراها، آب انبار، حمام، احداث نهرها، ايجاد باغ و بستان و جسرها درجوار آن به اسامي وي خبر داده است، که عنوانش چنين است: «قصيده في بناء مجدالدين لمشهد بارکرسب» از مجموع اين آثار چنين بر مي آيد که بناي مزبور نخستين مشهدي که در بارکرسف بنيان گرديده است و قبلاً بقعه و قبه اي در آنجا وجود نداشته است.
براساس گزارشي که غياث الدين جمشيد بن مهدي دليجاني به سال 951 هـ در نسخه خطي کتاب «تبويب الأمالي» ثبت کرده: «در ذيقعده 529 هجري نوشته اي بر روي پوست، درمشهدي که در روستاي «بارکرز»است پيدا شده، در اين نوشتار آمده است: اينجا قبر يکي از فرزندان رسول اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) ابوالحسن علي بن محمد بن علي. ... ابي طالب است. ساختمان اين گنبد به فرمان همسايه نالايق، بنده گنه کار و روسياه: طاهر بن محمد بن حسين بن بهروز، بتاريخ ماه صفر سنه 145 هجري انجام يافت» در پشت اين پوست نوشته شده: (کل نفس ذائقه الموت) در آن تاريخ درحدود سي سال از شهادت آن حضرت مي گذشت.

بارگاه حضرت سلطان حسين در باريکرسف
 

مرقد شاهزاده حسين تقريباً 800 متري مقبره حضرت سلطانعلي بن محمد باقر (ع) واقع است. در مظهر چشمه، گنبد و بارگاه سلطان حسين وجود دارد، در همين حدود مراسم قاليشويان انجام مي گيرد.
درکتيبه اي که روي درب بقعه منبت گرديده، سلطان حسين را فرزند بلافصل امام باقر برادر علي الطاهر خوانده است، درصوريتکه امام باقر را فرزندي به نام حسين نبوده است.
مقبره وي داراي بقعه، رواق و صحن از آثار قرن هشتم يا نهم هجري است. بر فراز بقعه گنبدي است هرمي شکل، از آثار قبل از صفويه به ارتفاع 12 متر آراسته به کاشيهاي فيروزه فام.
در مدخل جنوبي بقعه دربي چوبي با دو لنگه از آثار صفويه ديده مي شود که باستاني است و روي قاب در هر لنگه چهار نام علي به طور معکوس منبت کاري شده است و روي هر دو لنگه عبارت ذيل منبت گرديده است.
گشاده باد به دولت، هميشه اين درگاه
بحق اشهد ان اله الا الله
عمل استاد قنبر علي
وقف آستانه مقدسه امامزاده سلطان حسين نمود، اين در را ميرزا السمعيل بن مير فتحي الحسيني المشهدي به تاريخ شهر ربيع الاول 1077
در جلو حرم صحني است به شکل مربع مستطيل به وسعت 15× 23 متر، مشتمل بر حجره هاي متعدد با ايوان جلو، جهت سکونت زوار که آب چشمه سلطان حسين از زير بقعه آمده از وسط صحن جاري است و در طرفين نهر اشجار وجود دارد.

چگونگي گنبد حضرت سلطان محمود علوي
 

روستاي علوي در پنج کيلومتري مشهد واقع است که اکثر ساکنين آن سادات هستند، در قرن چهارم بلکه پنجم موجوديت يافته است. در اين روستا گنبدي است از سلطان محمود که او را از احفاد امام محمد باقر مي خوانند، چون سادات با ورود به ايران پراکنده شده اند، در کتاب انساب هم کمتر نامبرده شده اند. مي توان گفت نامبرده برادر اسماعيل فرزند عبدالله افطح ابن امام محمد باقر (ع) مي باشد.
بقعه سلطان محمود در نقطه مرتفعي از روستا قرار دارد و سبک بنا نمايانگر اين است که از آثار قرن نهم باشد. بر فراز آن گنبدي است هرمي شکل، دوازده ترکي مزين به کاشيهاي فيروزه اي که منتها اليه آن کتيبه ايست به خط ثلثي که روي آن به نقل اهل محل صلوات نوشته در جنوب بقعه ايواني است و در دو طرف ايوان حجره ايست و جلو آن حوض با اشجار کهن ديده مي شود. بر در ورودي سمت جنوب نوشته شده که اين در بوسيله استاد قنبرعلي در تاريخ 1077 هجري قمري ساخته شده است.
در وسط بقعه مرقدي است و روي آن صندلي چوبي نفيس منبت و جلو آن ضريح مشبک است که روي آن اسامي چهارده معصوم (ع) با خطي زيبا نوشته شده و در آخر آن آمده است که اين صندوق و بناي عمارات بوسيله خواجه شهاب الدين علي تيمور در تاريخ 952 هجري قمري در زمان طهماسب صفوي ساخته شده است. صندوق تاکنون سالم مانده و داراي کتيبه هاي چندي است که در طرف جنوبي منبت گرديده به شرح ذيل: (قد توفق بصنع هذا الصندوق و بناء هذه العمارة تقربأ الي الله تعالي کهف الوزراء و عون الفضلا المولي خواجه شهاب الدين علي تيمور في شهور سنه 952.

شاهزاده زيد و سيد نورالهدي
 

شاهزاده زيد: درچهار صد متري شرق مرقد مطهر علي ابن باقر(ع) در دامنه کوه زيارتگاهي با داشتن ضريح قرار دارد، که اين مقبره را مدفن شاهزاده زيد از اعقاب امام علي النقي (ع) مي دانند.
نورالهدي: امامزاده اي در کنار راه کاشان به مشهد اردهال مقابل روستاي علوي، در دامنه کوه مدفون است. بنا به گفته ي عده اي اين امامزاده سيد ابوالقاسم نام دارد.
کتاب مزارات علويين تأليف سيد شهاب الدين مرعشي الحسيني النجفي، نورالهدي را از ذريه حضرت علي بن باقر (ع) مي داند. اخيراً در مورد تعميرات، توسعه بنا و عمران اين امامزاده اقدامات زيادي شده است.

پي‌نوشت‌ها:
 

1- خاوه، کرجار، کرمه، جوشق، سينقان، توت، مزوش، هستيجان.
2- آل احمد، جلال. ارزيابي شتابزده
3- مرتضي، اخوان، آداب و سنن اجتماعي فين کاشان، 1373، ص 93- 91.
4- عبدالرحيم، کلانتر ضرابي (سهيل کاشاني) تاريخ کاشان، 1344، ص 107.
5- حاج سيد عزيزالله، امامت کاشاني سلطانعلي و هلال بن علي، قم: چاپخانه علميه، 1375، ص 17.
6- حجة الاسلام علي، تشکري، ستارگان فروزان، کاشان: چاپخانه رباني، 1348، ص 66.
7- حسن، نراقي، تاريخ اجتماعي کاشان، ص 46.
8- محمد جواد نجفي، ستارگان درخشان، ج 7، 1362، ص162.
9- محمد شريف، رازي، کرامات صالحين، 1374.
10- عبدالجليل بن ابي الحسين ابن الفضل، رازي قزويني النقض. 560 هجري قمري.
11- به نقل از روزنامه، شهيد اردهال، شماره 48، 10/ 7/ 62.
12- جلال آل احمد، ارزيابي شتابزده.
13- رحمت الله، زکائي چاپخانه بهمن، 2536.
14- روزنامه کيهان، ص 17، 6 مهر 1373، شماره 15169.
15- روزنامه، همشهري، سه شنبه، 13/ 7/ 78.
16- تلخيص از کتاب: حضرت آيه الله ملا عبدالرسول، مدني، تذکره جناب سلطانعلي بن امام محمد باقر (ع)، 1325.
17- قديم، از متولي تحويل مي گرفته.
18- ساکنين محله صفريها، واقع در روستاي غياث آباد مشهد اردهال.
19- روستاي نشلج، درهشت کيلومتري جنوب شرقي مشهد اردهال واقع شده است.
20- فرزند حاج سيد محسن، حسني مشهدي، مؤسس خاندان محسني واردهالي.
21- مير طالب: متولي.
22- سهراب سپهري شاعر و نقاش، کاشان. وفات 1359.
23- برادر زاده اش، حاج آقا باقر و فرزند وي: حاج سيد عبدالحسين آل ياسين، نايب التوليه.

 

منبع؛ محسنی، علی؛ (1386) نور باقر (ع): مروری بر زندگی حضرت علی ابن باقر فرزند شهید امام پنجم علیه السلام مدفون در خاک مقدس مشهد اردهال (کاشان)، قم، مشهور، چاپ دوم.